اسلایدر

He Will Come on a Rainy Friday

He Will Come on a Rainy Friday

The Future is Ours

 

انسان موفق و مجاهد رفتاری چون آب دارد ؛ در اطراف موانعی که به آنها بر می خورد ، جاری میشود.

او بدون غر و لند این را قبول می کند که سنگ ها را عبورش را از کوهستان می بندد ، پس مشکلات را می شناسد و خود را برای مقابله با آنها آماده می کند .

اینجاست که قدرت آب پدیدار می شود ؛ آب را نه می توان با پتک خرد کرد و نه می توان با چاقو شکافت . تیزترین شمشیرهای دنیا نمی توانند حتی خراشی بر سطح آب وارد کنند .

آب رودخانه با هر مسیری که عملا بتوان از آن گذر کرد ، می سازد و رودخانه هرگز یگانه هدف خود ، دریا را فراموش نمی کند.

اگر چه در سرچشمه خود ضعیف است ، ولی به تدریج نیروهای رودخانه های دیگر را که به آنها بر می خورد ، جمع میکند.

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: دو شنبه 5 دی 1390برچسب:ویژگی انسانهای مجاهد,همچون آب,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

            Our age has acquired many titles: the age of anxiety, the age of automation, the atomic age, the space age, but nobody has suggested that ours is an age of thinking. All that we are is the result of what we have thought. So it is important how to think. These days people all need to think positively to be more successful, healthier, and more confident. Positive thinking is a belief wherein people and events are inherently good, and positive side of things is seen.

             Positive thinking leads to greater self-esteem. One who thinks positively expects the best of life and that is exactly what they get. Optimists tend to make more risks, and blame external circumstances if they fail, and failure never discourages them from trying again, this makes them more likely to succeed in the future, and less upset by failure. On the other hand, pessimists tend to blame themselves when things go wrong, they become more reluctant to try again, and they usually expect the worst.

             Positive thinking is the main ingredient for success. In fact positive thinking and personal achievement are two sides of one coin. When you decide to achieve a goal, every part of you prepares to help you achieve it. But as soon as you think you cannot possibly succeed, every cell in your body will be deflated and give up the fight and everything really will move in the direction of failure. 

             Positive thinking not only changes our mind, but also affects our health. According to the researches, optimists have higher levels of disease-fighting cell activity, and also suffer less from stress. A positive attitude helps people to cope better with stress, which can be harmful to the body. Less stress can help people live long, recover faster from injuries and illness, and reduces death from heart disease.

             On the whole, positive thinking does not mean overestimating our abilities or assuming that everything will come easily if we just believe that we deserve it enough. Power of positive thinking is about having a healthy self-esteem and learning to recognize obstacles as challenges that we can overcome. There are some simple ways to develop our positive attitude, such as: walk, swim, or engage in some physical activities.

 

Mahdi . Kh

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: جمعه 2 دی 1390برچسب:Positive Thinking,Mahdi Khalili, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

معیار های اجتماعی جامعه کنونی ما چیست ؟ جامعه برچه اساسی افراد را ارزش گذاری می کند ؟ مردم بر چه اساسی میگویند فلانی انسان با شخصیتی است ؟ یر چه اساسی میگویند فلانی بی شخصیت است ؟

متاسفانه امروز دز جامعه ما معیارهای اجتماعی غلطی بوجود آمده است . مثلا مدرک گرایی ، طرز لباس پوشیدن ، مدل مو ، ظاهر و . . .

ما امروزه بر اساس این معیارها دیگران را می سنجیم و ارزش گذاری میکنیم.

این شیوه ارزش گذاری غلط سبب شده است که انسانها برای رسیدن به یک جایگاه اجتماعی ، بدنبال مدرک و لباس شیک و دیگر معیارهای غلط باشند.

این شیوه ارزش گذاری سبب شده انسانهای بزرگ و متفکر در لا به لای این معیارهای کاملا اشتباه گم شوند و کوچک و بی ارزش بنظر آیند.

مثلا ممکن است یک انسان با ظاهری ساده و نه چندان شیک ، ولی خلاق و خوشفکر باشد ، ولی جامعه با ارزش گذاری اشتباه او را نپذیزد و طرد کند.

شاید در گوشه و کنار مدارس ، دانشگاهها و حوزه های علمیه انسانهای بزرگ را با عینک معیارهای اجتماعی غلط ، کوچک و بی ارزش تصور کنیم و همینطور ممکن است بعضی دیگر را به اشتباه انسانهای بزرگ و متفکر تصور کنیم.

در واقع وقتی ارزش ها عوضی شوند ، انسانهای عوضی با ارزش می شوند.

برای اینکه انسانهای بزرگی باشیم ، باید ارزش ها را بشناسیم و آنطور که یقین کردیم درست است زندگی کنیم و نسبت به معیارهای نا درست بی توجه باشیم.

اگر بخواهیم معیارهای جامعه کنونی را ارزش قرار دهیم ، نمی توانیم آنطور که درست است زندگی کنیم.

این معیار های اجتماعی غلط ، دست و پای ما را می بندد ، قدرت تحلیل درست را از ما می گیرد.

ما نباید  مثل همه مردم در جامعه با این معیارها زندگی کنیم، باید تحلیل و فکر نو و جدیدی داشته باشیم ، باید  اوضاع کنونی را تغییر دهیم.

اگر ما در جنین ای معیارهای غلط اجتماعی زندگی کنیم ، هیچگاه انسانهای بزرگ و متفکری بدنیا نخواهیم آمد و نمیتوانیم دارای استقلال فکری باشیم.

ما باید این معیارها و ساختارهای غلط موجود در جامعه را بشکنیم.

جامعه و حکومتی موفق است که معیارهای اجتماعی صحیحی داشته باشد.

رهبر عزیز در جمع دانشجویان کرمانشاه فرمودند : برای تکامل نظام باید شرایط و ساختارهی موجود را تغییر دهیم ، گاهی اوقات تغییر لازمه پیشرفت است و انقلاب اسلامی ظرفیت و پتانسیل تغییر را دارد .

 

در آخر . . . مثل همیشه . . .

باید خودمون شروع به فعالیت کنیم ، منتظر کسی نباشم . . .

من اگر بنشینم...تو اگر بنشینی...پس که بر میخیزد؟..من اگر برخیرم...تو اگر برخیزی...همه بر میخیزند . . .

 

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:معیار های اجتماعی,انسانهای بزرگ,تغییر, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تا حالا به صفوف نماز جماعت مساجد دقت کردین؟ چند نفر جوون تو نمار جماعت مساجد شرکت می کنن؟ چرا باید توی یک مسجد که پراز جمعیت میشه ، تعداد جوونها انگشت شمار باشه؟ چند درصد از اون جوونهای انگشت شمار که مسجد میرند نخبه فرهنگی و علمی هستند؟

اقامه نماز جماعت که مورد تاکید اسلام است ، مسلمانان رو  از فردیت به جمعیت و جامعه گرایی و جامع نگری می رسونه و نوعی مبارزه با گوشه نشینی و خود محوری است ، اگر این روحیه در انسان تقویت بشه ، کم کم ظرفیت و قدرت فکری انسان افرایش می یابد .

با وجود اهمیت بالا و تاثیرات مثبت فراوان حضور در مسجد ، چرا امروز جوونها از مسجد فاصله گرفتن ؟

شاید ساده ترین و پیش پا افتاده ترین دلیل این باشه که جوونهای امروز دین گریزند و به مسائل دینی اهمیت نمی دن ، البته این مسئله تا حدودی درسته ، ولی اگه اینجوریه ، پس چرا شبهای قدر تعداد جوونها از سالخورده ها بیشتره ؟چرا ایام اعتکاف 80 درصد معتکفین جوونها هستن ؟ این نشون دهنده اینه که جوونها با دین مشکل ندارن ، مشکل از جای دیگه ست .

یکی از دلایل دوری جوونها از مسجد ، تربیت نا صحیح خانواده هاست ، شاید شما هم دیده باشین در یک خانواده پدر و مادر به شدت مذهبی و متدین ، ولی فرزندان دقیقا در نقطه مقابل قرار دارن . امیرالمومنین (ع) میفرمایند : نسل آینده را باید با توجه به نیارهای زمان خودشان تربیت کرد ، نه نیازهای زمان خودمان . متاسفانه بسیاری از والدین به این موضوع توجهب ندارند.

برخورد سرد و گاها متکبرانه بزرگان و روحانیون و صف اولی های مساجد یکی دیگه از دلابل دوری جوونها از مسجدهاست ، این نوع برخورد که خودم بارها شاهدش بودم ، جوونها رو ، که حساس و زودرنج هستند ، از مسجد فراری میده .

علاوه براین بی توجهی بزرگترهای مسجد به جوون ، به نگاهش ، به تفکرش ، به نظرات و انتقاداتش ، یکی دیگه از نقاط ضعف مساجده . من که تا حالا ندیدم ی نفر تو مساجد از جوونها بپرسه از نحوه اداره مسجد و برگزاری نماز و برنامه های مسجد راضی هستی؟ پیشنهادی نداری ؟

بعضی وقتها بزرگان و گاها روحانیون مسا جد به ظاهرجوونها ایراد میگیرن و بجای امر به معروف و نهی از منکر بطور صحیح ، طوری به قول خودشون نصیحت میکنن که توش هیچ رنگ و بویی از محبت و احترام دیده نمیشه.

برخورد مودبانه و محترمانه و محبت آمیز از طرف صف اولی ها و روحانیون مساجد ، شدیدا جوونها رو جذب مسجد میکنه .

درس معلم ار بود زمزمه محبتی .... جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

بزرگان و روحانیون مساجد نباید از جوونها توقع بیش از حد داشته باشن ، متاسفانه تو اکثر مساجد بجای صبر و بردباری و انعطاف پذیری و برخورد بزرگوارانه ، برخورد خشک مشاهده میشه.

تضاد بین حرف و عمل بعضی روحانیون هم تاثیر زیادی  در دوری جوونها از مسجد داره ، یکی از دلایل حضور چشمگیر جوونهای دوران دفاع مقدس و اوایل انقلاب در مساجد این بود که روحانیت در تمام زمینه ها حضور فعال داشتن ، بدون هیچ توقعی ، بدون خود برتر بینی ، جوونها روحانیت رو از خودشون می دونستن ، ولی متاسفانه در اکثر مساجد روحانیون دیرتر از همه وارد مسجد میشن و زودتر از همه مسجد رو ترک میکنن ، جوونها روحانیت رو هم جنس و هم زبان خود نمی دونن و نمیتونن با اونها ارتباط برقرار کنن. مساجد اون زمان در زمینه های عبادی ، سسیاسی ، فرهنگی و نظامی فعال بودن ، در حالیکه امروزه مساجد تبدیل شدن به یک مکان فقط و فقط برای اقامه نماز و خواندن ادعیه ، درحالیکه این اصلا مطابق شیوه پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) نیست ، محیط مساجد امروز اصلا اصلا اصلا علمی نیست.

وقتی مساجد ما فقط فقط فقط مکانی برای عبادت باشن و فقط نیم ساعت قبل از اذان تا نیم ساعت بعد از اذان فعالیت کنن ، عملا خاصیت خودشونو از دست می دن و هیچ تفاوتی با حجره هایی که ی زمانی صوفی ها در اونجا فقط عبادت میکردن ندارن.

اگه اوضاع همینطوری ادامه پیدا کنه ، مساجد ما بی خاصیت میشن و اسلام ما میشه اسلامی که هیچ خاصیتی نداره ، میشه اسلامی که استکبار جهانی خیلی بهش علاقه داره ، میشه اسلام آمریکایی . . .

باید خودمون شروع به فعالیت کنیم ، منتظر کسی نباشم . . .

من اگر بنشینم...تو اگر بنشینی...پس که بر میخیزد؟..من اگر برخیرم...تو اگر برخیزی...همه بر میخیزند . . .

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:صفوف نماز جماعت و جای خالی جوانان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کوک کن ساعتِ خویش !

 

اعتباری به خـروسِ سـحری ، نیســت دگر 
                      
دیـر خوابیده و برخاسـتــنـش دشـوار اسـت

کوک کن ساعتِ خویش !

 

که مــؤذّن،شبِ پیـش دسته گل داده به آب 
                     
و در آغــــوش ســــــــحر رفــتــه به خــــــواب ...

کوک کن ساعتِ خویش !

 

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ که ــسحر برخیزد
                    
شاطران با مددِ آهـــن و جوشِ شـیرین دیر برمی خیزند

کوک کن ساعتِ خویش !

 

که ســــــــــــــحر گــاه کـــســـــــــی
                  
بقــچه در زیر بغل ، راهــــــیِ حمّامی نیست
                          
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

 

رفـــتــــــــــگر مُــــــرده و ایـــن کوچـــــه دگر
                   
خالی از خِش خِــشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعتِ خویش !

 

ماکـــیان ها همه مستِ خوابند
                 
شـــــــــــــــــهر هـــــــــــــــــــم . . .
                         
خـــوابِ اینــترنتیِ عصـــرِ اتم مـــی بیــند

کوک کن ساعتِ خویش !

 

که در ایـــن شـــــهر ، دگـر مســتی نیســـت
                
که تو وقتِ سحر،آنگاه که از میکده برمی گردد
                       
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبـــش برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

 

اعتباری به خروسِ ســــحری نیســت دگر ،
                
و در ایـــن شــهر ســـحرخیزی نیســـــــــت
                       
و ســــــــــحر نـــــــــــــزدیک اســـــــــــت .....



شاعر: کیوان هاشمی

 

 

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: شنبه 7 خرداد 1390برچسب:کوک کن ساعتِ خویش ! , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

حاج احمد آمد طرف بچه‌ها.از دور پرسيد«چي شده؟» يک نفر آمد جلو و گفت«هرچي به‌ش گفتيم مرگ بر صدام بگه،نگفت.به امام توهين کرد،من هم زدم توي صورتش.»
حاجي يک سيلي خواباند زير گوشش.
ـ کجاي اسلام داريم که مي‌تونيد اسير رو بزنيد؟!اگه به امام توهين کرد،يه بحث ديگه‌س.تو حق نداشتي بزنيش.

و نهایت رعایت عدل بین نیرو ها و حتی اسراء

 

 

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: جمعه 26 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روزى بهلول از مجلس درس ابوحنيفه گذر مى كرد او را مشغول تدريس ديد و شنيد كه ابوحنيفه مى گفت حضرت صادق عليه السلام مطالبى ميگويد كه من آنها را نمى پسندم اول آنكه شيطان در آتش جهنم معذب خواهد شد در صورتيكه شيطان از آتش خلق شده و چگونه ممكن است بواسطه آتش * عذاب شود دوم آنكه خدا را نمى توان ديد و حال اينكه خداوند موجود است و چيزيكه هستى و وجود داشت چگونه ممكن است ديده نشود سوم آنكه فاعل و بجا آورنده اعمال خود بنى آدمند در صورتيكه اعمال بندگان بموجب شواهد از جانب خداست نه از ناحيه بندگان بهلول همينكه اين كلمات را شنيد كلوخى برداشت و بسوى ابوحنيفه پرت كرده و گريخت اتفاقا كلوخ بر پيشانى ابوحنيفه رسيد و پيشانيش را كوفته و آزرده نمود ابوحنيفه و شاگردانش از عقب
بهلول رفتند و او را گرفته پيش خليفه بردند بهلول پرسيد از طرف من بشما چه ستمى شده است ؟ ابوحنيفه گفت كلوخى كه پرت كردى سرم را آزرده است بهلول پرسيد آيا ميتوانى آن درد را نشان بدهى ابوحنيفه جواب داد مگر درد را مى توان نشان داد بهلول گفت اگر بحقيقت دردى در سر تو موجود است چرا از نشان دادن آن عاجزى و آيا تو خود نمى گفتى هر چه هستى دارد قابل ديدن است و از نظر ديگر مگر تو از خاك آفريده نشده اى و عقيده ندارى كه هيچ چيز بهم جنس خود عذاب نمى شود و آزرده نمى گردد آن كلوخ هم از خاك بود پس بنا بعقيده تو من ترا نيازرده ام از اينها گذشته مگر تو در مسجد نميگفتى هر چه از بندگان صادر شود در حقيقت فاعل خداوند است و بنده را تقصير نيست پس از اين كلوخ هم از طرف خداوند بر سر تو وارد شده و مرا تقصيرى نيست .
ابوحنيفه فهميد كه بهلول با يك كلوخ سه غلط و اشتباه او را فاش كرد در اين هنگام هارون الرشيد خنديد و او را مرخص نمود

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بـيـان دليلى روشن براى اثبات ولايت فقيه كه براى همگان قابل فهم باشد مقدمه اى رالازم دارد ;نـيـازمـنـديـهاى قانون (تفسير - تطبيق - اجرا)خداى متعال براى اداره جامعه احكامى را نازل فـرمـوده كـه در بسيارى از موارد نيازبه شخصى دارد كه آنها را تفسير و تبيين كند همانطور كه تـمام قوانين دنياچنين اند , گو اينكه تلاش قانونگذاران اين بوده كه آنها را روشن بيان كنند ولى به علت ويژگى ها و نارسايى هاى زبان , گاه مقررات نياز به تفسير دارند . افـزون بر اين براى تطبيق احكام بر مصاديق و موارد آنها نيز گاه ابهاماتى وجوددارد ; يعنى اينكه آيـا فلان حادثه خاص , مصداقى از اين قانون خاص است , يامصداقى از قانون ديگر , اين امر مشكل ديگرى در راه اجراى قانون است كه در تمام قوانين دنيا وجود دارد . پس از تفسير قانون و تعيين مصداق آن , نوبت به اجرا مى رسد . هـر قـانـونـى نياز به مجرى دارد براى اداره يك جامعه بر اساس احكام و قوانينى خاص بايد فرد يا افرادى باشند كه بتوانند اين سه مسئوليت را به عهده بگيرند . شـايسته ترين مجرى احكام اسلام روشن است بهترين فرد براى اجراى احكام و قوانين اسلام كسى اسـت كه در هر سه موردايده آل باشد ; يعنى بهترين قانون شناس , بهترين مفسر و بهترين مجرى بـاشـد , كه هيچ انگيزه اى براى تخلف نداشته باشد و هيچ اشتباهى در فهم و تفسير و اجراى قانون براى او پيش نيايد . در فرهنگ ما , چنين خصوصيتى (عصمت) نام دارد , وبا وجود معصوم , او بر تمام افراد ديگر - به حكم عقل - براى اجراى قانون اولويت دارد . در جـوامـع بزرگ كه يك شخص نمى تواند اداره تمام امور را به عهده بگيرد ,چنين فردى بايد در راس هرم قدرت باشد و تمامى مديران بايد با نظارت و ولايت اوامور را به عهده گيرند و به انجام رسانند . بـرترين مصداق معصوم , رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله است كه در عاليترين مراحل اخلاقى قرار دارد و به اجماع و اتفاق نظر همه فرقه هاى اسلامى معصوم است . به عقيده ما شيعيان , پس از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله امامان معصوم عليهم السلام قرار دارند كه داراى ويژگى عصمت اند . پس تا امامان معصوم باشند اين ايده آل وجود دارد و نوبت به غير آنان نمى رسد ,اما در زمان غيبت كـه عـملا چنين ايده آلى در ميان ما نيست و نمى توانيم با او مرتبطباشيم تا از حكومتش بهره مند گـرديـم , بايد چه كنيم؟در اين زمينه آيات و رواياتى وجود دارد كه تكليف ما را روشن مى كند , ولـى چـون مـادرصـدد بـيـان دلـيـل سـاده اى هستيم , فقط از خرد خوانندگان محترم كمك مـى گـيريم ومى پرسيم چه بايد كرد؟ بدون ترديد اگر ايده آل را معصومان عليهم السلام بدانيم ,عقل مى گويد: در عصر غيبت كسى بايد در راس هرم قدرت باشد كه از هر جهت به امام معصوم شـبـيه تر است ; يعنى در دين شناسى , تقوا و صلاحيت براى اجراى احكام وقوانين اسلام , بهترين باشد . وقـتـى كه جامعه نمى تواند بدون حكومت باشد و مادسترسى به امام معصوم نداريم , بايد به سراغ كسى برويم كه كمترين فاصله را بااو دارد ; كسى كه شناختش از اسلام , از ديگران بيشتر و عدالت و تـقـوايـش از هـمـه بالاتر و براى اجراى احكام و قوانين اسلام , مناسبترين فرد باشد , اين صفات درولى فقيه تجلى مى كند . در امـور ديگر نيز روش عموم مردم همين است كه ابتداء نزدبهترين متخصص مى روند ليكن اگر دسـتـرسـى بـه بـهترين ممكن نبود , به كسانى رجوع مى كنند كه در تخصص و ويژگيها به فرد ايده آل نزديكتر باشند . ولايـت فـقيه معنايى جز رجوع به اسلام شناس عادلى كه از ديگران به امام معصوم نزديكتر است , ندارد .
پرسشها و پاسخها، مصباح يزدى- محمد تقى

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:اثبات عقلی ولایت فقیه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 A Poisoen Tree

I was angry with my friend:
I told my wrath, my wrath did end.
I was angry with my foe:
I told it not, my wrath did grow.

And I watered it in fears
Night and morning with my tears,
And I sunned it with smiles
And with soft deceitful wiles.

And it grew both day and night,
Till it bore an apple bright,
And my foe beheld it shine,
And he knew that it was mine -

And into my garden stole
When the night had veiled the pole;
In the morning, glad, I see
My foe outstretched beneath the tree

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ماهيت و ساختار حكومت ولايي ما با حكومت‏هاي ديگر مخصوصا با مدل حكومت بريتانيا و ژاپن تفاوت دارد/
جمهوري اسلامي نظامي است كه در راس آن ولي فقيه جاي دارد و قواي سه گانه تحت نظر او اعمال قدرت مي‏كنند. اين نظام بر اساس اصل 2 و 4 قانون اساسي بر پايه ايمان به توحيد، نبوت، معاد، عدل الاهي، امامت مستمر، كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توأم با مسؤوليت در برابر خدا استوار است، بديهي است كه رهبري چنين حكومتي بر عهده يك مدير عالم، با تقوا قرار داده شده است تا كشور را بر اساس دين پذيرفته شده جامعه اداره كند.{1} همچنين ارتباطات حاكم با مردم، ارتباطات فكري، عقيدتي، عاطفي، انساني و محبت‏آميز است و از دموكراسيهاي رايج دنيا مردمي‏تر است و حكومت در خدمت مردم است /
ژاپن و انگلستان، همچون بسياري از نظام‏هاي ليبرال، جوامعي آزاد و رهايي هستند كه خدا مداري و فضيلت خواهي مفهومي ندارد و انسان مداري محور تمام فعاليت‏ها تلقي مي‏شود. و بر اساس قوانين و مقررات برگرفته از انديشه‏هاي محض بشري اداره مي‏شود. اين دو كشور داراي نظام‏هاي دو يا چند حزبي اند كه مبتني بر رقابت آزاد مي‏باشند و به دليل پيشنيه حاكميت پادشاه، شكل ضعيف شده حضور او را در جامعه به عنوان سمبل وحدت خفظ كرده‏اند و ليكن كليه امور اجرايي و تقنيني و قضايي بر عهده تعامل احزاب سامان مي‏يابد.
به عنوان مثال: پادشاه (ملكه) انگلستان سمبل وحدت بريتانيا محسوب مي‏شود و از سه امتياز دانستن، مشاوره و هشدار برخوردار است، او رسما در راس دولت قرار دارد اما در عمل اختيارات او محدود بوده، مجبور است در تمامي زمينه‏ها از سياست كابينه پيروي كند.{2} زيرا ويژگي اصلي نظام سياسي انگلستان، حاكميت بي قيد و شرط پارلمان و تفكيك ناقص قوه مجريه از قوه مقننه است كه در راس مخروط اين نظام سياسي، مقام سلطنت قرار دارد و صرفا به صورت مهر تاييدي است براي دستگاه مجريه كه در صورت بروز بحران يا بن بستي كه زاييده قانون اساسي باشد احتمال دارد كه سهمي مؤثر در امور سياسي ايفا كند.{3}
بنابراين هم جهت شكلي و ساختاري و هم از جهت نظام فكري و عقيدتي، ولي فقيه با دو حاكم مورد اشاره در پرسش تفاوت دارد/


[1].ولايت فقيه، جوادي آملي، ص 452/
[2].سياست و حكومت در اروپا، احمد نقيب زاده، ص 92 و 93/
[3].تحولات سياسي در بريتانيا، يان دار بي شر، ترجمه دكتر فريدون زندفرد، ص 9/

 

نویسنده: مجاهد ׀ تاریخ: یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:فرق ولی فقیه با امپراطور,ولایت فقیه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد