فریاد استکبار ستیزی ما، فریاد مردمان مظلوم همه ملتها و کشورهاىی است که ابرقدرتهاى شرق و غرب، خصوصاً امریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوخته‏اند و سرمایه آنان را به غارت برده‏اند و نوکران و سرسپردگان خود را به آنان تحمیل نموده‏اند و از فواصل هزاران کیلومتر راه به سرزمینهاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاکى کشورشان را اشغال کرده‏اند ...

فریاد ما ، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏هایى است که حاصل کار و تلاش شبانه روزى آنان را، زر اندوزان و دزدان بین المللى به یغما برده‏اند و حریصانه از خون دل ملتهاى فقیر و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان، به اسم سرمایه دارى و سوسیالیزم و کمونیزم مکیده و شریان حیات اقتصاد جهان را به خود پیوند داده‏اند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین حقوق حقه خود محروم نموده‏اند ...

 ولی عجیب است که ما علم اقتصاد همین زر اندوزان و دزدان بین الملل را   وحی منزل می دانیم و سالهاست که در دانشگاه هایمان آنرا تدریس میکنیم و انتقاد به آنرا تحجر و منتقد را متحجر میدانیم و خروجی دانشگاه ما شده یک دکتر تحصیل کرده ی بی آرمان ...

یادمان باشد اگر ما میگوییم " مرگ بر اسرائیل" و به رسمیتش نمی شناسیم فقط برای اشغال فلسطین نیست !

اسرائیل و شرکایش و قشنگتر بگویم صهیونیزم بین الملل دزدان بین الملل هستند ...

آنها سرمایه ی کشورهای جهان سومی را به غارت برده اند و امروز توسعه شان را به رخ کشورهای جهان سوم می کشند و خود را آقای دنیا میدانند ...

و حالا در زمانه ای که از « وال استریت »، کانون بانکداری جهانی، شعارهایی همچون « بانکها را اشغال کنید» و « نظام بانکداری باید حذف شود »، به گوش می رسد ، ما اینجا در ایران اسلامی همان سیستم بانکی ربوی و شکست خورده را دنبال می کنیم و همان مبانی را در داشگاه هایمان تدریس  می کنیم ...

اگر ایران اسلامی بخواهد در منطقه و جهان تاثیر بگذارد و جمهوری اسلامی را بعنوان یک الگوی حکومت داری معرفی کند ،  باید یک نظام بانکداری اسلامی و قدرتمند تشکیل دهد و به یک قدرت اقتصادی تبدیل شود ...

دست یابی به این هدف با پیروی از سیاست اقتصادی ربوی و شکست خورده غرب امکان پذیر نیست ...

در سال جهاد اقتصادی نگاه و توجه همه به سوی چند وزارت خانه بود ، ولی جهاد اقتصادی تنها با صادرات و... امکان پذیر نیست ...

ای کاش در سال جهاد اقتصادی فقهای حوزه و متخصصین دانشگاه بفکر طراحی یک سیستم بانکی اسلامی بودند ... 

درزمانیکه همه فکر میکردند رهبری عزیز امسال را سال « بیداری اسلامی » نام گذاری خواهند کرد ، این انسان تیز بین ، امسال را سال «  تولید ملی ، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» نام نهادند و با این ابتکار به همه فهماندند که تا از لحاظ اقتصادی و علمی قدرتمند نشویم ، نمی توانیم الگوی کشورهای اسلامی باشیم و انقلاب خود را صادر کنیم ...

و حالا ما به عمق نگاه رهبری عزیزمان پی می بریم که چرا شعار دو سال اخیر مفهوم اقتصادی دارد ... و ایران اسلامی برای پیشرفت به این نوع نگاه نیاز دارد ...

ما نمی توانیم از نسلی انتظار آرمانگرایی داشته باشیم که با پولی بزرگ شده و تربیت یافته که از سیستم بانکی شبهه دار بدست آمده ...

چنین نسلی و چنین جوانانی طبیعتا نمی توانند تاثیر گذار و انقلابی و آرمانگرا باشند ...

حواسمان باشد که ما دنباله روی نظام سرمایه داری هستیم ، نظامی که ذاتا در محیط دارای تبعیض قابلیت رشد را دارد ، محیطی که منبع ثروت اغنیا فقر روز افزون فقرا باشد ...

حواسمان باشد که کشتی نجات و چراغ هدایت ما ، امام حسین (ع) ، خطاب به دشمنانشان فرمودند :

آیا می دانید چرا سخن های مرا به گوش جان نمی شنوید؟ برای این است که شکم هایتان با لقمه حرام پر شده است ...

حواسمان باشد که بزرگترین و شیک ترین ساختمان های شهرمان ، ساختمان بانک ها ست ...

حواسمان باشد که ما اقتصاد و سیستم بانکی آلوده که یادگار یهودیان شهر ونیز است را دنبال میکنیم ...

حواسمان باشد که ربا جنگ با خدا و رسولش است و سیستم بانکی ما هم آماده ی جنگ با خدا و رسولش میشود ...

حواسمان باشد که ما یک جوان انقلابی هستیم ...

و یک جوان انقلابی هرگز نمی پذیرد که دنباله روی غرب و سیاست های اشتباه آنان باشد ... 

و ما  جوانان انقلابی حواسمان هست و میدانیم که باید از لحاظ اقتصادی قدرتمند شد و به جهانیان ثابت کرد که اقتصاد اسلامی پاک ترین و نتیجه بخش ترین مدل اقتصادی است ...

چند روزیه که خبر مذاکرت 5 + 1 و ایران ، به سرپرستی سعید جلیلی ، شده مهمترین خبر خارجی رسانه های دنیا ...

آخه تو این نشست برای اولین بار حق ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای یه رسمیت شناخنه شد و غربی ها به صراحت این قضیه رو اعلام کردن ...

خوب این یک گام رو به جلو و یک موفقیت دیپلماتیک بود ، ولی نهایت و انتهای مسیر دیپلماتیک نبود و حالا حالا ها غرب باید در برابر حقوق ملت ایران تسلیم بشه ...

یک زمانی مسئولین ما با نیت خیر شروع کردن به عقب نشینی و امیدوار بودن که غرب هم با ایران کنار میاد ، غرب گفت غنی سازی ممنوع ، مسئولین گفتن چشم ، گفتن تعطیلی سایت هسته ای ، مسئولین گفتن چشم و ... ولی غافل بودن از اینکه ذات اونها استعمارگری و ظلم کردنه و اگر یک قدم عقب بشینی ، اون عقب نمیره و دو قدم به سمتت میاد و یک سیلی هم بهت میزنه ... همینجا بود که رهبری عزیز گفتن که خودشون تو قضیه هسته ای وارد میشن و باید عقب نشینی خاتمه پیدا کنه و مراکز هسته ای فعالیتشونو شروع کنن ...

یک جمله از امام بزرگوارمون هست که تکلیف سیاست خارجی ما رو مشخص میکنه ...

امام خمینی (ره) : « مشتت را گره می‌كنی، پایت را جلو می‌گذاری، چشمت را گره می‌كنی توی چشم دشمن و آن‌قدر به او نگاه می‌كنی و آن‌قدر ایستادگی می‌كنی تا او از رو برود. آن‌قدر جلویش می‌ایستی تا یك پایش را عقب بگذارد و تا پایش را عقب گذاشت، تو دوباره پایت را جلوی پای او می‌گذاری » 

هرگاه ما به این حرف امام ، که نظر رهبری عزیز هم همینه ، عمل کردیم ، جلو افتادیم ، ولی هرگاه در برابر دشمن ، هرچند با نیت خیر ، عقب نشستیم ضرر کردیم و پشیمون شدیم ...

انتخابات مجلس نزدیکه و دو روز دیگه تبلیغات نامزدها شروع میشه و 14 اسفند نتایج نهایی معلوم میشه و کم کم مجلس آینده شکل میگیره ...

مجلسی که باید به کشور کمک کنه با شتاب بیشتری به سمت قله ها حرکت کنه ...

مجلسی که قراره کمک کنه آینده روشن ایران اسلامی هرچه زودتر رقم بخوره ...

مجلسی که سراغ دعواهای حزبی و تخریب نمیره ... 

مجلسی که اهم و مهم رو تشخیص میده ...

مجلسی که باید واقعا انقلابی باشه ...

از اونجایی که بعضی از نمایندگان نیمه محترم صندلی مجلس رو بعنوان ی سکوی پرتاب به سوی اهداف شخصی خودشون میدونن و وقتی روی صندلی مجلس نشستن ، با سرعت نور می تازند ، ما یک سری قوانین جدید راهنمایی و راندگی براشون وضع کردیم ... 

 وقتی ی کم با خودم فکر میکنم ، می بینم مردم آمریکا از مظلوم ترین مردم دنیا هستند !!!

آخه صدای اونها شنیده نمیشه ...

دولت آمریکا شاید بتونه این حرکت ها رو موقتا سرکوب کنه و یا روش سرپوش بذاره ، ولی این جنبش در آینده دستگاه استکبار رو به نابودی می کشونه ... انشاالله ... 

وقتی مردم متوجه بشن که مشکلاتشون بدلیل وابستگی بیش از حد مسئولینشون به شبکه مخوف صهیونیست جهانیه ، مطمئنا این جنبش جون تازه ای میگیره و اونروز میتونه سرنوشت آمریکا ، یا حتی سرنوشت دنیا رو تحت تاثیر قرار بده ...

دوستان عزیز ؛ بنظرم ما هم باید تو بیداری مردم آمریکا بهشون کمک کنیم ، هرطوری که شده ، با کامنت گذاری تو وب سایت جوانان آمریکایی یا با ی جنبش ایمیلی یا هر طوری که میدونین بهتره ...

درسته اونها مسلمون نیستن ، ولی حرکتشون ی حرکت عدالت خواهانه و آزادی خواهانه و در آینده نزدیک ضد اسراییلی ست و این حرکت مورد تایید اسلامه ، ولی فقط ظاهرش اسلامی نیست ...

تو این بخش میخوایم به تابلوها و دست نوشته های مردم آمریکا بیشتر دقت کنیم ...

در شرایطی که از نظر تحریم‌ها و ترور‌ها و دیگر فشارهای بین‌المللی جمهوری اسلامی بسیار شباهت به شرایط تحریم و انزوای پررنج مسلمانان در شعب ابی‌طالب دارد، چه چیزی باعث می‌شود که رهبری بگویند ما در شرایط بدر و خیبریم ؟

جنگ بدر در دورانی درگرفت که گرچه مسلمین در حصر و فشار و فقر بودند ولی توانسته بودند جامعه‌ای بسازند و هر روز بیش از پیش قوی‌ شوند و با همدلی و تعاونشان خشت و گل بنای جامعه‌ی اسلامی را فراهم کنند.

 جنگ بدر اولین رویارویی مسلمین با کفار بود، اولین رویارویی که در عرف دیپلماتیک (!) آن زمان با اقدام تحریک‌آمیز و ماجراجویانه‌ی پیامبر در حمله‌ی ناکام به کاروان تجاری ابوسفیان برای اخذ غنیمت در ازای اموال به تاراج رفته‌ی مهاجرین در مکه رخ داد. اما صف‌آرایی مغرورانه‌ی کفار علیه مسلمین به تاوان این عمل با شکستی خفت‌بار همراه شد.

جنگ خیبر اما داستانی جالب‌تر دارد. «یهودیان»ی که طبق پیمانشان نباید به کفار علیه مسلمین کمک می‌رساندند با سپاه جنگ احزاب همراه شدند. تاوان این عمل به حکم پیامبر پس از پراکنده شدن احزاب بسیار سنگین بود، حمله به قلعه‌ها و محاصره‌ی آن‌ها و در نهایت پس از تسلیم شدنشان، کشتن همه‌ی مردان چنگی قبیله و مصادره‌ی اموالشان. جنگ خیبر پس از خیانت فرصت‌طلبانه‌ی ناکام یهودیان به نابودی‌شان منجر شد.

در زمان هردوی این جنگ‌ها منافقین مدینه در جامعه حضور و فعالیت داشتند و آشکارا به فتنه‌گری‌های نرم دست می‌زدند ولی علی‌رغم اصرار اصحاب، پیامبر هیچ‌گاه برخورد قهرآمیزی با آن‌ها نکرد و مصالح جامعه‌ی اسلامی را در آن دید که سکوت کند.

شاید این‌گونه شباهت‌یابی‌های تاریخی کوته نظرانه و غیرمنطقی باشد ولی برای فهم سخنان کسی که نقطه‌ی خاص مورد علاقه و مورد تاکیدش تاریخ صدر اسلام و تحلیل جریان‌شناسانه‌ی آن است و همواره برای توصیف و تشریح اوضاع جاری کشور ، جهان صدر اسلام را تحلیل می‌کند، قضیه متفاوت است.

شرایط کشور ما امروز بی‌شباهت با آن برهه از صدر اسلام نیست. استکبار مغرورانه با ابزار ترور و تحریم و فشارهای بین‌المللی منتظر زانو زدن جمهوری اسلامی در برابر نظم ظالمانه‌ی جهان است و منافقین داخلی نیز گرچه با حضور آگاهانه‌ی توده‌های مردم برای دفاع از عدالت و ولایت مدت‌هاست به حاشیه رانده‌شده اند ، ولی هنوز منافقانه در فعالیت هستند.

اما در این میان امام امت پیامبرگون در برابر منافقین سکوت می‌کند و در میانه‌ی غرور و مستی استکبار به روزهای فتح بدر و خیبر می‌اندیشد. فرمانده نظامی‌اش به ناوهای آمریکا هشدار می‌دهد که به خلیج فارس باز نگردند و بستن تنگه‌ی هرمز را تمرین می‌کند و همراهانش در جبهه‌ی مقاومت تیغ زبانشان را بر خیبریان اسرائیلی برهنه می‌کنند.

آیا نبردی در راه است؟ آیا به تاوان تاراج انقلابیون به کاروان نماد سرمایه‌داری یورش خواهیم برد؟ آیا غرور استکبار را در بدر دیگری فرو خواهیم ریخت؟ آیا خیبریان زمان به تاوان پیمان‌شکنی‌شان مجازاتی خونین می‌شوند؟ هرچه هست کلام امام است و کلام امام بی‌حکمت و بی‌حساب نیست.

خداوند خودش وعده داده که ...

« و لينصرنّ اللَّه من ينصره »

و ... 

« ان حزب الله هم الغالبون » ...

وعده خدا تحقق خواهد یافت ...

اگر ما ثابت قدم باشیم ...

"جایزه سینمای جهان" از شبکه بی بی سی ۴، جایزه هیئت ملی نقد آمریکا (ان بی آر)، جایزه بهترین فیلم خارجی انجمن منتقدین فیلم نیویورک، جایزه بهترین فیلم خارجی از جوایز مستقل سینمایی بریتانیا و جایزه بهترین کارگردانی از چهل و دومین جشنواره بین المللی هند!

اینها بعضی از جوایز اصغر فرهادی است ...

البته ایشون در جشنواره فیلم فجر بخاطر فیلم جدایی نادر از سیمین ، بعنوان بهترین کارگردان انتخاب شدن ...

جوایز فراوان آقای فرهادی از دو جهت قابل بررسی است ...

نکته اول :

وقتی یک کارگردان از کشور ایزان اسلامی نامزد جایزه اسکار میشه ، باید طبیعتا باعث افتخار هر ایرانی باشه ، ولی وقتی به موضع گبری ها و رفتار ها و سخنان آقای فرهادی نگاه میکنیم ، حس خوبی بهمون دست نمیده ...

آقای فرهادی باید نشان دهنده ی فرهنگ ایرانی اسلامی ما باشن ، ولی متاسفانه نه تنها اینجوری نیست ، بلکه علیه آرمانها و ارزش های ایرانی و اسلامی موضع میگیرن و رفتار میکنن ...


نکته دوم :

فیلم Slum dog Millionaire (فیلم هندی) ، میلیونر ذاغه نشین ، یادتون هست که چقدر جایزه گرفت ؟

من این فیلمو دوبار دیدم ، فیلم قوی ای بود ، ولی نه اونقدر که 8 تا اسکار بگیره 

جدایی نادر از سیمین هم واقعا از لحاظ بازیگری و بازیگردانی و انتخاب لوکیشن و تصویر برداری فیلم قشنگیه ..
ولی اینکه اینقدر مانور بدن و اینقدر جایزه بدن واقعا عجیبه ...

نقطه مشترک این دو فیلم ، یعنی جدایی نادر از سیمین و Slum dog Millionaire نشان دادن وضعیت بد کشور ، نا امیدی ، بدبختی ، استرس و آشفتگی مردم است.

کلا هر فیلمی که نشان دهنده ی بدبختی و آشفتگی مردم یک کشور مستقل باشه ، مطمئنا جایزه میگیره ...

و اما چند آرزو :

ای کاش آقای فرهادی واقعا نماینده ما و فرهنگ و دین ما بود ...

ای کاش ایشون در مراسم اهدا جایزه که همه قبل از دریافت جایزه ی صحبتی میکنن ، به ایرانی و مسلمان بودنس افتخار کنه ...

ای کاش از ترور نا جوانمردانه دانشمندان کشور عزیزمون بگه ...

ای کاش از اینکه به ایران میگن مرکز تروریست انتفاد کنه ، کشوری که تا حالا به هیچ کشوری حمله نکرده ...

ای کاش اصغر فرهادی یک مسلمان بود ...

یا حداقل ... 

ای کاش اصغر فرهادی یک ایرانی بود ...

تاریخ چنین می نویسد :
یک کارگردان ایرانی! به خاطر عصبی، دروغگو و غیر منطقی و بدبخت نشان دادن مردم سرزمین اش در یک فیلم سینمایی با دیالوگ های عالی، تصویربرداری خیلی خوب و انتخاب لوکیشن های به یاد ماندنی، پرچم خودش را بالا برد و لکه ننگی پاشید بر چهره کشور فرهیخته، پیشرفته و هنرمند پرورش که مردمانی آرام، متین، با فرهنگ و ارزشی دارد. 
مردمانی که برای گرسنگان سومالی افطاری جمع می کنند، سیل زدگان پاکستانی را بر سر سفره پربرکت شان میهمان می کنند و با افتخار مثل کوه پشت ملت مظلوم فلسطین و غزه و بوسنی و مسلمانان بحرینی می ایستند! هرگز جنگی را آغاز نکردند اما در دفاع از وطن شهره هستند

توجه :

 از نظر حرفه ای ایشون یکی از بهترین کارگردانهای کشورمون هستند و همیشه فیلم هاشون ی سر و گردن از همه فیلم ها بالاترن ، تو این شکی نیست ...

منظورمن این نبود که ایران یک جامعه ایده آله و آقای فرهادی این فیلم رو ساخته که ایران رو بد جلوه بده ، نه ...

فقط میگم تجربه نشون داده اون کسانی که جایزه میدن و جشنواره میذارن و قدرت دست اوناست ، به فیلم هایی که مردم کشورشونو بدبخت و نا امید جلوه میدن ، جایزه میدن ، مخصوصا کشورهای در حال پیشرفت ... مثل فیلم Slum dog Millionaire هندی ... نه اینکه آقای فرهادی موضوع بدی رو برای فیلمش انتخاب کرده باشه ...

من ، بعنوان یک جوون ، از اینکه ی کارگردان از کشورم ی چنین فیلمی حرفه ای بسازه احساس غرور میکنم ، ولی من ی جوون مسلمون ایرانی ام و از نماینده کشورم انتظار بیشتری دارم ، انتظار دارم از موضع قدرت با اونها رو برو بشه ، نه از موضع ضعف ، شخصیت خودشو بالاتر از جایزه گرفتن از دست اونها بدونه ، انتظار دارم به فرهنگ و دینمون افتخار کنه ...

چندی است که کلمه جدیدی به ادبیات سیاسی کشور اضافه شد ، آن کلمه چیزی نبود به جز جریان انحرافی 

برای تجزیه و تحلیل هر کلمه ای باید به ریشه آن رجوع کرد ، باید دید این کلمه از کجا و از کی و توسط چه کسانی رایج شد ؟

با اندکی مطالعه و تحقیق ــ که متاسفانه امروز گمشده ی ما است ــ میتوانیم بفهمیم که برای اولین بار این کلمه را کسانی استفاده کردند که در مقابل دولت قرار دارند ، کسانی که از سوم تیر 84 منافع خود را در خطر دیدند و از همان ابتدای روی کار آمدن این دولت و این طرز تفکر انقلابی ، تمام تلاش خود را برای مقابله با این تفکر آغاز کردند ، کسانی که وقتی دو سال رهبری به تبیین فتبه پرداختند و در هر سخنرانی خود درباره زوایای مختلف آن صحبت کردند ، آنها حتی نامی از فتنه نیاوردند که هیچ ، وجود آنرا انکار می کردند ، ولی همان عده با رواج کلمه جریان انحرافی و استفاده از این کلمه صف بندی همه جانبه مقابل دولت ، در مقابل تفکر انقلابی ایستاده اند

همان کسانی که با تمام جو سازی ها و مخالفت ها و سنگ اندازی ها ، وقتی دیدند که بازهم مردم به این تفکر اقبال دارند و با رای بالاتر از گذشته آن تفکر را انتهاب کردند ، شیوه مبارزه خود را زیرکانه عوض کردند و متاسفانه می بینیم که تا حدودی هم موفق بودند و به نتیجه رسیدند ... متاسفانه بعضی جبهه های خودی هم ، از روی سادگی یا غفلت ، خواسته یا نا خواسته به آنها پیوستند

اکثر ما ، ما که ادعا داریم تحصیل کرده ایم ، متفکریم ، عاقلیم ، با اخلاقیم و ... در این مدت تنها اسیر شنیده های خود بودیم و منبع فکری ما شده بود سایت و روزنامه و... آنهم بدون اندکی تحلیل و تفکر !!! بدون اینکه حتی ساعتی به این موضوع و این کلمه جریان انحرافی فکر کنیم ... اکثر ما متاسفانه آنرا فقط از روی شنیده ها پذیرفتیم
قبل از این جریانات جبهه مقابل دولت و در واقع ، جبهه مقابل تفکر انقلابی مشخص بودند ، ولی اکنون می بینیم صف بندی ها عوض شده ، همه جبهه ها در مقابل این تفکر انقلابی قرار گرفته اند

اینجاست که به زیرکی آن عده ای پی می بریم که چگونه با استفاده از یک مسئله و یک جریان ساختگی ، توانستند زیرکانه و هوشمندانه صف بندی های درون نطام را به نفع خود تغییر دهند

البته نطام اسلامی برای پیشرفت همیشه به ریزش و رویش نیاز داشته و دارد و این ریزش ها و رویش ها ما را برای مقابله با بحرانها آماده تر می کند ، ولی باعث تاسف است اشخاص و جریاناتی که ادعا داشتند به انقلاب و اصول انقلابی پایبند هستند به راحتی و با یک معادله ساده از مسیر خارج می شوند و در صف مقابل تفکر انقلابی قرار می گیرند

کلمه جریان انحرافی به پرکاربرد ترین کلمه سیاسی تبدیل شد ، جالب اینکه تمامی سایت های خبری و تمام احزاب و گروه ها هم از آن استفاده میکردند و همگی مقابل دولت قرار گرفتند ، نه فقط یک گروه خاص

تا بحال رهبری اشاره ای به انحراف در دولت نکردند ، البته فرمودند : دولت نقص دارد ، ولی انحراف خیر ... و راجع به ایرانی گری بیش از حد هم تذکر دادند 

در طول این مدت همه احزاب ، گروه ها ، جبهه ها هر چه خواستند نثار دولت کردند و تهمتی نبود که نزده باشند ، رمال ، جنگیر ، جادو ، ضد ولایت فقیه ، عضو انجمن حجتیه و

جالب اینکه به قول آنها جریان انحرافی ، بر خلاف این احزاب دلسوز نظام و انقلاب  هرگز تا کنون به کسی تهمت نزده اند و توهین نکرده اند 
بهر حال به نظرم بهتر است اخلاق را رعایت کرد و منطقی بود ... نباید فقط از روی شنیده ها و بدون مطالعه و تحقیق به کسی یا گروهی تهمت زد ... باید همیشه هوشیار باشیم و بتوانیم دشمن را از رسیدن به اهداف خود ناکام بگذاریم

کسانی که این مسئله را بوجود آوردند و تلاش میکنند دولت را منحرف جلوه دهند ، خواسته یا نا خواسته به نظام اسلامی ظلم می کنند ، بنظرم آنها یا هدف انقلاب را نفهمیدند یا فراموش کرده اند یا

بحث درباره وجود یا عدم وجود جریان انحرافی اولویت کشور نیست ، اولویت کشور تلاش و پیشرفت و حرکت به سوی قله ها است ، نباید جریان انحرافی بشود موضوع اصلی بحث های ما ، سایت های ما ... این انرژی ما را میگیرد و ما را به چیزهای بی اهمیت مشغول میکند 

امروز ایران اسلامی عزیز بیشتر از همیشه به وحدت نیاز دارد تا بتواند با حضور مقتدرانه در عرصه های بین المللی خود را به جهانیان اثبات کند و بتواند رهبری معنوی قیام های منطقه را در دست بگیرد و از انحراف و فرسایش آنها جلوگیری کند